سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم، پرسنده را شفا می دهد و فضیلتها را می بخشد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :0
کل بازدید :3232
تعداد کل یاداشته ها : 5
103/2/5
11:49 ص

تــو دیگه داری میری این اختتام رویاست
این آخرین سکانس فیلم کازابلانکاست!


من مرد ِ نقش اول مغرور ُ بی تبسم!
تو اون زنی که میره با مرد نقش دوم!


بارون بباره یا نه صحنه دراماتیکه
تصویرت از توو چشمام میریزه چیکه چیکه!


دوربین یواش یواش از توو صحنه میره بیرون
من می مونم با سایه م من می مونم با بارون!


این اشکا مصنوعی نیست تو دیگه داری میری
داری چشاتو از من از نقش من می گیری!!


راهی نمونده باقی فیلنامه اینو میگه

منو یه جای خالی تو ُ یه مردِ دیگه!!


از وقتی که نگاهت از توو نگاهم رد شد
این فیلم عاشقانه یه فیلم مستند شد


بازی دیگه یادم رفت نقشم خود ِ خودم بود!
نقش کسی که چشماش لبریز عشق و غم بود!


اسکار ُ من می گیرم اما چه فرقـی داره
نقش سیاهی لشکر با یه ابـَــر ستاره؟!


وقتی تــو رو ندارم وقتی تــو دور ِ دوری!
وقتی باید بسازم با حسرت و صبوری!


این فیلم موندگاره گیشه ها قبضه میشن
اما بازم من بی تــو اما بازم تــو بی من!


تو دیگه داری میری این آخرین پلانه
تیتراژ میاد و آهنگ همراه این ترانه...


یغــما گلــرویـــی


92/2/30::: 7:43 ع
نظر()
  
  

1- در قافیه معمولاً باید یک حرکت و یک حرف مشترک باشد. البته بعضی شعرای پیشین به همان

 یک حرف هم اکتفا کرده اند و گفته اند رعایت هر دو لازم نیست مثل:دعا و جلا،نبی و وصی

 و…

2- اگر یک کلمه می خواهد در دو مصراع به عنوان قافیه قرار گیرد باید حتما از نظر معنایی

 برابر نباشند. یعنی در مصراع اول به یک معنا و در مصراع دوم به معنای دیگر به کار روند.

 مانند قافیه در شعر معروف مولانا که می گوید:

کار پاکان را قیاس از خود مگیر             گر که باشد در نوشتن شیر، شیر

آن یکی شیر است، اندر بادیه                  وان یکی شیر است اندر، بادیه

آن یکی شیر است کادم، میخورد          آن یکی شیر است، کادم میخورد

 

که در مصراعِ اولِ بیتِ دوم منظور از بادیه، کاسه یا ظرف نوشیدن آب است. در حالی که در مصراعِ دومِ بیتِ دوم منظور از بادیه بیابان است. همچنین در مصراع اول بیت دوم واژه ی شیر به معنای شیر خوراکی و در مصراع دوم شیر درّنده ی بیابان می باشد.

 


  
  
به کلمات یکسان و مصرعی که در آغاز تا پایان شعر عینا تکرار می شوند ردیف می گویند.

 

به کلمات موزونی که دارای حروف مشترکی هستند و وظیفه ی آهنگین

ساختن شعر را بعد از وزن بر عهده دارد قافیه می گویند.

مانند:تار و کار، موج و فوج ، دور و کور و...

به حروف مشترکی که در هر قافیه وجود دارد حروف قافیه می گویند.

مانند:((اشت)) در کاشت و نگاشت


  
  

برای شعر تعاریف زیادی شده است.برخی آنرا موزون می نامند و

می گویند وزن ملازم شعر است ، اما برخی آنرا بدون وزن می نامند

، دسته ی سوم می گویند هم می تواند وزن داشته باشد و هم می تواند

داشته باشد.برخی می گویند که همواره شعر با تخیل همراه است

 و برخی می گویند چنین نیست.خلاصه تعریف کلی و عام شعر

عبارت است از:احساس درونی انسان که گاه با مایه ای از تخیل

همراه است .و شاعر حرف دلش را می تواند بدین طریق بیان کند.